English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7930 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
digital transmission U انتقال دیجیتالی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
indeterminate change of station U انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer U انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
digital U دیجیتالی
transferring U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer U انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfers U انتقال دادن نقل کردن انتقال
digitizer U دیجیتالی کننده
digital repeater U تکرارکننده دیجیتالی
digital control U کنترل دیجیتالی
digitizing U دیجیتالی نمودن
digital data U داده دیجیتالی
digital computer U کامپیوتر دیجیتالی
digital communications U ارتباطات دیجیتالی
digital plotter U رسام دیجیتالی
digital recording U ضبط دیجیتالی
digital speech U گفتار دیجیتالی
digital signal U سیگنال دیجیتالی
digitize U دیجیتالی کردن
baseband transmission U روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
graphics digitizer U دیجیتالی کننده گرافیکی
digital signal processing U پردازش دیجیتالی سیگنال
digitizing tablet U لوح دیجیتالی کننده
video digitizer U دیجیتالی کننده تصویری
analog U از حالت آنالوگ به کد دیجیتالی
digital data transmission U ارسال دیجیتالی داده
upload U انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
signalled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signal U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
xmodem U یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signaled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer ladle U کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer rate U نسبت انتقال سرعت انتقال
koalapad U صفحه دیجیتالی کننده ارزان برای ریزکامپیوترها
levels U کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
leveled U کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
level U کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
image U ناحیهای در حافظه که تصاویر دیجیتالی ذخیره شده اند
images U ناحیهای در حافظه که تصاویر دیجیتالی ذخیره شده اند
levelled U کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
plotters U اسامی که مختصات را دریافت میکند تا به صورت دیجیتالی رسم کند
nrz U یکی از چند روش کدگذاری اطلاعات دیجیتالی روی نوارمغناطیسی
plotter U اسامی که مختصات را دریافت میکند تا به صورت دیجیتالی رسم کند
hard clip area U حدودی که خارج از ان خطوط نمیتوانند روی یک رسام دیجیتالی رسم شوند
negative acknowledgement U کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
faxing U غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
faxes U غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
framebuffer U یک قطعه مخصوص و مشخص از حافظه دیجیتالی که برای ذخیره یک تصویر کامپیوتری بکار می رود
fax U غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
faxed U غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
ecom U Oriented ElectronicComputer فرایند ارسال ودریافت پیامها به صورت دیجیتالی در تسهیلات مخابراتی ail
lasers U روش ذخیره سازی دیجیتالی با استفاده از لیزر برای برانگیختن ماده حساس به نور
VRAM U حافظه سریع با دستیابی تصادفی برای ذخیره تصاویر تولید شده در کامپیوتر یا دیجیتالی
laser U روش ذخیره سازی دیجیتالی با استفاده از لیزر برای برانگیختن ماده حساس به نور
grabber U مدار دیجیتالی سریع که یک تصویر تلویزیونی را در حافظه نگه می دارد تا بعدا توسط کامپیوتر پردازش شود
scanners U وسیله ورودی که متن یا رسم یا عکس را به حالت دیجیتالی قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند
scanner U وسیله ورودی که متن یا رسم یا عکس را به حالت دیجیتالی قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند
Babbage U nelrhC Babbage مخترع انگلیسی اولین ماشین حساب خودکار و قالب اصلی کامپیوترهای دیجیتالی امروز
DCC U نور مغناطیسی در یک جعبه فشرده که برای ذخیره سازی دادههای کامپیوتری یا سیگنالهای صوتی به صورت دیجیتالی به کار می رود
trans shipment U انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
analytical engine U ماشین محاسب مکانیکی که توسط Babbage Charles ایجاد شد که اصول اولیه کامپیوترهای دیجیتالی چند منظوره ابتدایی را پیاده کرد
ADPCM U استاندارد CCITT برای تبدیل سیگنال صوتی یا آنالوگ به سیگنال فشرده دیجیتالی
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
digital read out U نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
Sound Recorder U امکانی در ویندوز ماکروسافت که به کاربر امکان اجرای فایلهای صورت ای دیجیتالی یا ضبط صوت روی دیسک و اجرای ویرایش ابتدایی میدهد
edp U پردازش داده در سطحی گسترده توسط کامپیوترهای دیجیتالی الکترونیکی پردازش داده به صورت الکتریکی
baseband U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
base band U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
documented U نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
document U نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
documenting U نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید
dim U نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد متن چاپ شده را به صورت دیجیتالی ذخیره کند این کار توسط اسکنر و رسانه ذخیره سازی با حجم بالا مثل CDROM قابل ضبط انجام میشود
dimmed U نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد متن چاپ شده را به صورت دیجیتالی ذخیره کند این کار توسط اسکنر و رسانه ذخیره سازی با حجم بالا مثل CDROM قابل ضبط انجام میشود
dims U نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد متن چاپ شده را به صورت دیجیتالی ذخیره کند این کار توسط اسکنر و رسانه ذخیره سازی با حجم بالا مثل CDROM قابل ضبط انجام میشود
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
digital computer U ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
transfer check U انتقال
convey U انتقال
transfer line U خط انتقال
negotiation U انتقال
intuitions U انتقال
intuition U انتقال
transformation U انتقال
migration U انتقال
negotiations U انتقال
conveyed U انتقال
conveying U انتقال
conveys U انتقال
translation U انتقال
translations U انتقال
transportation U انتقال
abaloenation U انتقال
transmission U انتقال
conduction U انتقال
transmissions U انتقال
transferring U انتقال
transfer U انتقال
line shaft U انتقال
conveyance U انتقال
transfers U انتقال
conductance U انتقال
displacement U انتقال
conveyances U انتقال
marque U انتقال
metabasis U انتقال
mittimus U انتقال
assignments U انتقال
assignment U انتقال
downloading U انتقال
transition U انتقال
turn over U انتقال
transter U انتقال
shifts U انتقال
move U انتقال
shifted U انتقال
shift U انتقال
transmission line U خط انتقال
bail arm U انتقال
shift U انتقال
transitions U انتقال
transference U انتقال
devolution U انتقال
block move U انتقال بلوک
demand shift U انتقال تقاضا
built-in U غیرقابل انتقال
immobilization U عدم انتقال
shifted U انتقال دادن
demise U انتقال دادن
energy transmission U انتقال انرژی
integrate transmission line U خط انتقال مجتمع
shift U انتقال دادن
block transfer U انتقال کندهای
energy transfer U انتقال انرژی
power transfer U انتقال انرژی
light transmission U انتقال نور
transfer U انتقال دادن
intuitively U ازراه انتقال
alienation U انتقال مالکیت
mortmain U انتقال ناپذیری
transfer license plate [American E] U پلاک انتقال
transfer number plate [British E] U پلاک انتقال
negative transfer U انتقال منفی
negotiability U انتقال پذیری
shuttles U ریل انتقال
transferability U انتقال پذیری
carry over U انتقال دادن
shuttle U ریل انتقال
negotiable instruments U اسنادقابل انتقال
cessionary U انتقال گیرنده
change over U انتقال بانکی
not negotiable U غیرقابل انتقال
shuttled U ریل انتقال
line transmission error U خطای انتقال
block transfer U انتقال بلوک
heredity U انتقال موروثی
lineshaft drive U محرکه انتقال
shifts U انتقال دادن
negotiable U قابل انتقال
shifting U انتقال دادن
capital flow U انتقال سرمایه
electron transition U انتقال الکترون
line generated error U خطای انتقال
asynchronous transmission U انتقال غیرهمزمان
promptitude U سرعت انتقال
nippiness U سرعت انتقال
fleetness U سرعت انتقال
negotiators U انتقال دهنده
negotiator U انتقال دهنده
alienated U انتقال شده
gears U انتقال دادن
geared U انتقال دادن
gear U انتقال دادن
transferred U انتقال یافته
file transfer U انتقال فایل
bail U واگذاری انتقال
convection U انتقال برق
convection U انتقال گرما
easiness [quickness] U سرعت انتقال
demographic transition U انتقال جمعیتی
gold flow U انتقال طلا
assignment of contract U انتقال قرارداد
swiftness U سرعت انتقال
grantee U انتقال گیرنده
grantor U انتقال دهنده
speed of action U سرعت انتقال
speediness U سرعت انتقال
rapidness U سرعت انتقال
rapidity U سرعت انتقال
alienor U انتقال دهنده
alienator U انتقال دهنده
alienable U قابل انتقال
heat transfer U انتقال حرارت
heat transfer U انتقال گرما
promptness U سرعت انتقال
celerity U سرعت انتقال
heat transmission U انتقال گرما
alacrity [speed] U سرعت انتقال
incidence of taxation U انتقال مالیات
transferring U انتقال دادن
demountable U قابل انتقال
Recent search history Forum search
1ترجمه لغت شینه در رشته برق به انگلیسی
1انتقال قطعی
1bioconjugate composed of controlled release polymer nanoparticles
1offshoring
2پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
2پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com